کلبه مقدس

یه سرپناه...واسه تموم دلای شکسته...

فــــــــــــــردای ما




تو رفتی ... منم رفتم...
تو به سمته سرنوشتو من به دسته سرنوشت...
تو دنبال خوشبختی و من دنبال خوشبختی...
اما...
تو برای اولین بار و من برای بار دوم...
آخه...
تو خوشبختی رو ندیدی و دنبالشی و من...
خوشبختیمو گم کردمو دنبالشم...
...
تو رفتی... منم رفتم...
تو دنبال زندگی تازه و من دنبال زندگی قدیمی...
تو سراغ عشق و من سراغ عشق...
اما..
تو برای اولین بارو من برای بار دوم...
آخه...
تو دنبال عشق تازه ای و من...
دلتنگه عشق قدیم...
...
تو رفتی... منم رفتم...
تو با لبخند احساسی و من با لبخند اجباری...
تو دنبال شکستن و من دنبال شکستن...
اما...
تو برای اولین بارو من برای بار دوم...
آخه...
تو دنبال شکستن دلمو من...
دنبال شکستن غرورم...
...
تو رفتی... منم رفتم....
تو با دعای منو من با ناسزای تو...
تو با خواسته ی خودتو من محکوم به رفتن...
تو عاشقانه و منم عاشقانه...
فقط...
تو عاشق عشق تازه ت و من عاشق عشق گذشته...

.................
............
........
.....
...
زیربار غصـــه ها موندمو باز...
دلم خوشه تو جـــات خوبه...
دلم خوشه تو خوشبختی...
دلم خوشه تو آرومی...
و عزیزم...
تو هم به فکر من هستی...؟
دلت برام شـور میزنه...؟
هنوز یاد من میفتی...؟
خداییش...هنوز دلت تنگ میشه...؟
...
این روزا...
جات خیلی خالیه...
خونه عطرتو کم داره...
جای عکست تو قابش خالیه...
روی ماهت نیست که خونه مونو روشن کنه...
و عادت، داره کم کم سور تنهاییمونو به هم میریزه...
...
نیستی...
نیستی تا آروم کنی...
گریه های بچه هایی رو که دارن دندون در میارن...
نیستی تا آروم کنی...
گریه های مردی رو که دیگه هم پدره و هم مادر...
نیستی تا آروم کنی...
دلتنگیه مردی رو که غرورش دیگه از دستاش رفته...
نیستی...
...
..........
...............
..........
...

درست تو این شبا که من...
بالاسر دخترای بهونه گیرم...
تا خوده صبح بیدارم...
تو آروم...
تو بغل رقیب من چشماتو رو هم میذاری...
...
درست تو این شبا که من به جای تو...
عکستو بغل میکنم...نوازشش میکنم...
تو خوشبخت....
تو بغل رقیب من...
میخوابی تا نوازشت کنه...
...
درست تو این شبا که من...
به دخترای نازت...
بوسیدنه عکستو یاد میدم...
تو آروم...
به لبای رقیبم بوسه میزنی...
...
......
...
عزیزم...
چه ساده فراموشت شد...
دلتنگیای یه خانواده که یه زمان...
مال تو بود...
...
چه ساده فراموشت شد...
دلواپسیای مردی که یه زمان...
مال تو بود...
...
چه ساده فراموشت شد...
دلخستگیای یه خونه که یه زمان...
مال تو بود...
...
......
...
تو همین حال که منو فرشته های کوچولوم...
با عکست جشن میگیرم...
با عکست میریم پارک...
با عکست میریم رستوران...
شبو با عکست میخابیمو صبحو با عکست....
بیدار میشیم...
تو به سینه ی رقیبم تکیه دادی و خوشبخت...
به تنهاییه ما میخندی...
...
.......
...
چقدر لذت بخشه برامون...
حتی نفس کشیدن با عکست...
...
چقدر لذت بخشه برامون...
حتی جشن گرفتن با عکست...
...
چقدر لذت بخشه برامون...
حتی خوابیدن با عکست...
و...
چقدر لذت بخشه برات...
شنیدنه خبر تنهاییه ما...
...
چقدر لذت بخشه برات...
شنیدنه خبر بی کسیه ما...
...
چقدر لذت بخشه برات...
شنیدنه خبر نابودیه ما...

...
......
خیال میکنی خوشبختی...
خیال میکنی بازی رو بردی و به خیالت...
مارو شکست دادی...
...
بدون اینکه بدونی...
اونکه چیزی از دست داده...
تــــــــــویی...
...
این تویی که لذت بغل کردنه بچه هاتو از دست دادی...
این تویی که لذت قصه گفتن برای دختراتو از دست دادی...
این تویی که لذت بوسیدنه روی ماهشونو از دست دادی...
این تویی که لذت بازی کردن با فرشته هاتو از دست دادی...
این تویی که لذت تو بغل من خوابیدنو از دست دادی...
این تویی که لذت آرامش کنار خانواده تو از دست دادی و باز...
پشت غرور...
پنهون میشی تا نفهمم چقدر دلتنگی...
...
تا نفهمم دلتنگی...
...
.....
دلت تنگه...
میدونم...
...
برای من...
برای خونه...
برای دخترات...
برای یه لحظه آرامش...
برای یه قطــــــره خــندیدن...
...
اما باز برای شکستنم...
دل پاکتو پشت غرور پنهون میکنی...
برای شکستنم دل مهربونتو...
سیاه میکنی و میخای...
از چشمام بیفتی...
...
دریغ از اینکه بدونی...
عشقتو خونه ی منه...
محاله از خونه م برم...
وقتی دار و ندارمه...
محاله از خونه م برم...
وقتی تار وپودمه...
و محال از خونه ای برم...
که ستوناش لبخندمه و خشتشو با اشک چیدم...
محاله...

...
..........
..............
..........
...

نیستی وعادت...
داره کم کم جشن تنهاییمونو...
به هم میریزه...
...
منو دخترای نازم...
داریم کم کم...
به این همه تنهایی عادت میکنیم...
...
خاطراته تلخو شیرینت...
داره میشه عکس...
رو سینه ی دیوارو عادت...
داره عطرتو از عکسات میدزده...
...
نیستی و عادت...
داره دیوار بین عقل و عشق میشه....
...
نیستی و عادت...
داره به این همه وابستگی شعله میکشه...
...
نیستی...

...
......
...
نیستی تو این شبا که دخترات...
از درد دندون بی خابن...
تب میکنن...
شونه به شونه ی من...
آرومشون کنی...
...
نیستی تو این روزا که دخترات...
روز به روز...
خوشگل تر و ماه تر و نازتر میشن...
کنارشون بشینی و من ازتون عکس بگیرم...
...
نیستی تو این روزا که هوای خونه دریاییه...
دستای لطیفتو بگیرم...
ببوسمتو باهم بریم دریا...
...
نیستی و جای خالیت...
رو وجب به وجب خونه حس میشه...
جات تو خونه مون خالیه...
جات تو سفر کنارمون خالیه...
جات شبا رو تختمون خالیه...
جات حتی دیگه تو خواب و رویامم خالیه و حتی...
دیگه جات تو عکسامون خالیه...
...
نیستی و حتی جای خالیت...
واسه منو دخترایی که نمیخان نبود مادرشونو باور کنن...
مقدســـــــه...
...
نیستی و حتی جای خالیت...
واسه منو دخترایی که نمیخان به دوری از فرشته شون عادت کنن...
مقدســــــــه...
...
نیستی و حتی جای خالیت...
هنوز پر از عطر تنته...
هنوز به جای خالیت بوسه میزنمو هنوز عاشقونه...
کنار جای خالیتم...
...
شبارو با جای خالیت میخابمو صبحا...
جای خالیت منو از خواب بیدار میکنه...
...
دخترات با جای خالیت بزرگ میشنو جای خالیت...
براشون مادری میکنه...
...
جای خالیت دار و ندار من از توئه و جای خالیت...
تسکین دلتنگیای این روزامه...
......
...
چقدر جات خالیه...
...
چقدر ...
...
........

بیا روراست باشیم...
بی تعارف...
...
این روزا بدجور غیرتی میشم...
...
وقتی میاد تو خاطرم که الان دستای اون از خدا بی خبر...
صورت ماهتو نوازش میکنه...
غیرتم شعله ور میشه...
...
وقتی میاد تو خاطرم که الان اون از خدا بی خبر...
تکیه گاهته و بهش تکیه میدی...
غیرتم شعله ور میشه...
...
وقتی میاد تو خاطرم که الان لبای اون از خدا بی خبر...
لبای شیرینتو میبوسه و عشق میسازه...
غیرتم شعله ور میشه...
...

غیــــــــــــــــــــــرتی میشم وقتــــــی خیــــــــــــــال میکنم اون از خـــــــــــدا بی خبـــــــــر...
شهوتشــــــــــــــــــــــو با تو ارضــــــــــــــــا میکنه...
که آتیــــــــــــــــــش هوســـــشو با تو رام میکنــــــه...
و تو جوابــــــــــــــــــگوی دل هوســــــــبازشـــــــی...

...
وقتی میاد تو خاطرم که الان اون از خدا بی خبر...
برات هدیه میگیره...
شعله های غیرتم به دیوار وجودم چنگ میکشه...
...
........
...
تو این روزا که تن پاک ت...
شده بازیچه ی شهوته رقیبم...
من به شهوتم یاد دادم که برای محض...
سکــــــــــــــوت کنه...
...
خنده داره...
نه...؟
...
تو این روزا که دستاشو میگیری و عطش دستاش...
برای لمس خوشبختی کف دستت...
سیراب میشه...
من به دستام یاد دادم جز دست قاب عکست...
دستای هیچکسو نگیره...
...
تو این روزا که بدن داغتو...
رو تن سسته اون بی خدا رها میکنی...
من به تنم یاد دادم با خستگی هم...
کنار بیاد...
...
......
...
دلم تنگه عزیزم...
دلم تنگه...
...
من به زندگیم یاد دادم...
با جای خالیت بسازه و تو حتی...
گنجایشه نبودمو بیش از پیش...
پر کردی...
...
من به زندگیم یاد دادم که تو قبله ای و تو...
منو هدف شعار اعتراضاتت کردی...
...
من به زندگیم یاد دادمو تو از زندگی یاد گرفتی...

...
.......
............
.......
...
حرفام خیلی زیاده اما...
به چشمت نمیاد وقتی...
حتی یک کلمه شم نخای بشنوی...
...
حرفام خیلی زیاده و تو...
تحمل یه جمله بیشترم نداری...
فقط...
هم بدون و هم به رقیبم بفهمون...
این زندگی...
که یروز عشق منو از من گرفت...
...
عشقتو ازت خواهد گرفت...
...
یادت باشه این زندگی...
حتی اگه برحق نیست...
اما دار مکافاته...
...
امروز گذشتو من شکستم...
...
شاید طعمه ی فردا تویی...
...
شاید طعمه ی فردا...

....................
.................
.............
..........
........
......
....
...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چی میشه واسه یه بارم...چشم به راه من بشینی
یا شبا وقتی که خوابی ... خوابای منو ببینی

خیلی حرفا توی قلبم...هست هنوزم که هنوزه
نمیخام اصلا بدونی...که دلت واسم بسوزه...

دوسدارم بعده یه چند وقت...که منو ندیده باشی
وقتی که میای سراغم...به خودت رسیده باشی

هرجوری دلت میخاد باش...ولی خب، بمون کنارم
مشکلم اینه که جز تو...هیچکسی رو دوس ندارم...
...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرسی که تا آخر مطلب همراهم بودین...
...
مطلبی که در بالا خوندین...
چشم اندازی از چند پست آینده ی وبه...
که حتما خدمتتون ارائه میدم...
........
...
دوستای گل...
این یه مدت سخت درگیر نوشتنه اولین کتابمم...
نوشتن کتابم انرژی زیادی از من میگیره که باعث میشه...
نتونم با روال همیشه وبو آپ کنم...
...
چناچه فرصتی پیش بیاد حتما وب آپ میشه...
اما با توجه به شرایط اخیر و اینکه سرم خیلی شلوغه...
احتمالش هست تا مدتی وب دیر به دیر آپ بشه...
...
چون تموم تلاشم رو اینه که یه کتاب تاپ ارائه بدم...
باید تموم تمرکزمم بذارم رو کتاب...
...
لازمه یه توضیح مختصر بدم که مطالب این کتاب...
با مطالب وب متفاوته...
...
قراره تو چند بخش باشه که شامل:
شعرنو عاشقانه...شعرنو مقاومت...و شعر نو اجتماعی-سیاسی میشه...
همچنین مطالبی مثل دلنوشته های وب، و ترانه ی فاخر و رباعیاتی هم یا شامل بخش خاصی میشن، یا در ضمن هربخش قرار میگیرن...
...
درباره انتشارش اصلا اطلاعی ندارم...
اما گمان میکنم سال بعد همین موقع منتشر بشه...
که حتما بهتون خبرشو میدم...
...
متشکر...
...
خیلی برام دعا کنین...
دوستتون دارم...
با آرزوی لحظه هایی خوش...
در پناه خدای تک ضربهای لحظه هام...
...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
LOGAFT
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



نظرات شما عزیزان:

سلی
ساعت16:53---15 بهمن 1391
سیلااااااااااااام داداشی آپم بدوووووووووووووووووووو بیااااااااااااااااا

دختــــــــــــــــر جنوبی
ساعت23:22---11 بهمن 1391
میدونی چی سخته:
این که زیر مشد و لگد پدرت تنها جمله ای که میتونی بگی این باشه:
دوســـش دارم

سلام آپت عالی بود


Fasle _ Asheghi
ساعت12:03---28 دی 1391
salam logaft aziz
matnaye ba ehsasi bud
man k bahashun ashk rikhtam
besyar ziba budan
age vaght kardi b man ham sar bzan
weblogam taze doros shode b komake dustaye goli mese shoma niyaz daram

bye ta hi


سلی
ساعت16:34---20 دی 1391
سلام داداشی حرف نداشت معرکه بود....واااااااااااااااای موفق باشی ایشالله اولین کسی باشم کتابتو میخونم.......فداااااااااااااااااا

سلی
ساعت16:33---20 دی 1391
سلام داداشی حرف نداشت معرکه بود....واااااااااااااااای موفق باشی ایشالله اولین کسی باشم کتابتو میخونم.......فداااااااااااااااااا

مینا
ساعت23:54---19 دی 1391
آسانترین کار دنیا اینست که تو خودت باشی و سخت ترین کار دنیا اینست که تو آنی باشی که دیگران از تو انتظار دارند!

سلام داداشی گلم
ایول خیلی خوشحالم کردی
کتاب ب ب ب ب ب ب ب!!!!!!!!!!!!
مطمان باش بهترین کارو میکنی.
مثل همیشه زیبا بود معرکه.
ایشالله هیچوقت اون خدانشناس و از خدا بی خبر برنمیگرده.
اااالفرارررررررررررررررر@- ) )


rose
ساعت22:08---19 دی 1391
قشنگ بود داداشی
ایشاالله عشقت بر میگرده باهاتم میمونه
موفق باشی


دختــــــــــرجنــــــــوبی
ساعت17:05---19 دی 1391
سلام ممنونم که سر زدی و نظرتو گفتی لینک شدی

نیوشا
ساعت10:52---19 دی 1391
درست دیدم؟؟؟؟
کتاب؟؟؟؟
لنگه نداااااااااااااااااااااااااااا اااااری داداشی!!!
میرم به همه پز میدم میگم داداش جونم نویسنده س!!!!
دمت گرممممممممممممممممممم
موففخ باشی


شیرین
ساعت10:47---19 دی 1391
پست محشرت که جای خود داشت...مخصوصا قسمت غیرتش...اما بیشتر از اون خبر کتابت سورپرایزم کرد!!!!!!!!!!!!!!!!
عالیه!!! محشره!!! حرف نداره!!!! مطمئنم عااااااااااااااالللییییییییییی ییی میشه


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 19 دی 1391برچسب:LOGAFT,logaft,HATE,hate,Susu,kolbe,moghadas,amourus,lovely,غمگین,عاشقانه,دلشکسته,تنهایی,لگافت,ساعت 10:26 توسط Logaft| |


Power By: LoxBlog.Com